پسر قشنگم یکشنبه با بابا رفتیم بیرون و هیئتا رو دیدیم. تو مریض شده بودی و زیاد سرحال نبودی. ولی وقتی رفتیم بیرون خیلی بهتر شدی. مامانت بمیره گلو درد داشتی و تب میکردی. تو حالت بدتر شد و نتونستیم دیگه بریم بیرون. ...
زنعمو فاطمه آبگوشت درست کرده بود و ما و خاله اینا و دایی اینا رو دعوت کرده بود باغ دایی جواد. اولش بدقلقی کردی ولی بعدش کلی حال کردی. اینم از عکسای اون روز ...